علت استرس چیست و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد؟


سرعت زندگی روز به روز در حال افزایش است. شاید اگر شخصی قدرت سفر در زمان را داشت و از صد سال قبل به جامعه امروزی منتقل میشد، حتی تا پایان عمر خود هم توان انتباق با وضعیت عجیب زندگی انسانهای امروزی را به دست نمیآورد. این افزایش سرعت در کنار محاسنی که دارد، معایب بسیار زیادی را هم برای انسان به سوغات آورده است. یکی از نتایج زندگی تندآهنگ امروزی، افزایش سطح استرس در جامعه و در افراد حاضر در این محیط پرسرعت است.
شاید این سوال مطرح شود که مگر انسانها در گذشته استرس نداشتهاند؟ جواب این سوال مثبت است اما باید به این نکته توجه کرد که سطح استرسی که امروزه در میان افراد جامعه جریان دارد، بسیار بیشتر از میزانی که است که انسانها در گذشته با آن دست و پنجه نرم میکردند. با این مقدمه باید به سروقت مهمترین سوال در این زمینه برویم: علت استرس چیست؟ علت استرس بی دلیل چیست؟ درمان استرس چیست؟
علت استرس چیست؟
منشا استرس چیست ؟ روبرو شدن با موقعیتهای تنشزا چیزی نیست که انسان بتواند از آن اجتناب کند. در این مواقع یکی از مهمترین مکانیزمهای دفاعی که که در بدن و تست روانشناسی استرس مشخص می شود ، افزایش سطح استرس به عنوان یک عامل بازدارنده است. تا اینجا مشکلی وجود ندارد و طبیعت در حال انجام دادن کاری است که برای آن ساخته شده است.
مشکل از جایی آغاز میشود که انسان در موقعیتهای غیرضروری هم دچار استرس شده و به بیان دیگر این مکانیزم در لحظاتی که نباید فعال شود، به اشتباه به کار افتاده و رفتارهای انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. این وضعیت اثرات مخری بر سلامت ذهنی و جسمی انسان داشته و او را دچار اختلالات بعدی و بیشتر میکند. عواقب منفی مانند کم شدن سطح هوشیاری در مواقع مواجهه با خطرات واقعی و از دست رفتن اعتماد به نفس تنها گوشهای از این موارد هستند. مقاله مرتبط با استرس شغلی و دشمن استرس را مطالعه نمایید.
در ادامه به برخی از دلایلی که این مکانیزم دفاعی را در بدن ما فعال میکنند اشاره کرده و مفید یا مضر بودن آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. موقعیتهای استرسزا
علت استرس چیست ؟ اولین دلیلی که انسان را در موقعیت استرسزا قرار داده و مکانیزم دفاعی مبتنی بر افزایش سطح هوشیاری بدن را فعال میکند، قرار گرفتن فرد در موقعیتهایی است که سلامت جسمی، روانی، مالی، اجتماعی یا سایر موارد از این دست برای او به خطر میافتد و شخص باید از داشتههای خود دفاع کند. سربازی را در نظر بگیرد که در خط مقدم جبهه در حال پیشروی است و ناگهان سیستم پدافندی دشمن شروع به ریختن آتش به سمت او و همرزمانش میکند.
طبیعی است که در این موقعییت شخص دچار استرس شده و برای دفاع از جان خود و همراهانش بیشتر از توان طبیعی بدن خود انرژی خرج کند. مواجهه با موقعیتهای از این دست جایی است که سیستم دفاعی بدن به کار میافتد و دقیقاً همان جایی است که باید این اتفاق رخ بدهد. در مواقعی که شخص یا داشتههای او در معرض خطر قرار میگیرد، دفاع از خود و آنچه که به آنها دلبستگی دارد، به شرطی که به مرز افراط و زیادهروی نرسد، بدن و روان فرد در حال نشان دادن بهترین واکنش ممکن هستند و اتفاق غلطی رخ نداده که بخواهیم در جهت اصلاح آن قدم برداریم.
۲. عدم آمادگی و وجود ضعف
دومین عاملی افراد را دچار استرس میکند و به آن اشاره خواهیم کرد، شرایطی است که شخص برای مواجهه با آن آمادگی لازم را کسب نکرده است. با توجه به اینکه شما در حال مطالعه این متن هستید، میتوان با اطمینان از مدرسه و شرایط امتحان به عنوان مثالی یاد کرد که همگی آن را تجربه کردهایم. آزمونی را در نظر بگیرید که فرد برای شرکت در آن محتوای آموزشی را مطالعه نکرده و به نتیجه گرفتن در آن هم نیاز زیادی دارد.
به شکل طبیعی فرد با قرار گرفتن در این وضعیت دچار استرس خواهد شد، اما آیا این استرس سلامت فرد را دچار اختلال نمیکند یا به بیان دیگر بای یک استرس مضر و آسیبزا روبرو نیستیم؟
پاسخ این سوال هم مثبت است و هم منفی. مثبت از این نظر که وجود استرس باعث ایجاد انگیزه و عامل محرک برای فرد در جهت پیشرفت او خواهد بود اما سطح مجاز برای این استرس چقدر است؟ اینجا به جواب منفی میرسیم. بگذارید برگردیم به مثال قبلی و سربازی که در میدان جنگ حضور داشت. مسلماً اگر شخصی که در یک جلسه آزمون حضور دارد سطحی از استرس در حدود و نزدیک به سطح استرس آن سرباز حاضر در خط مقدم را تجربه کند، در حال آسیب زدن به خود و ایجاد اختلال در سیستم دفاعی بدن خود است.
استرس جلسه آزمون باید به اندازه از دست دادن یک فرصت و مقدار مشخصی از زمان باشد، نه بیشتر. طبیعی است که این سطح از استرس بسیار کمتر از استرس شخصی است که در یک قدمی مرگ قرار دارد و فقط در حد ایجاد یک زنگ خطر برای جلوگیری از دچار شدن فرد به حسرت از دست رفت آن فرصت ختم میشود.
۳. برخورد جامعه
برخی از استرسهای ما بر اساس قضاوتی است که جامعه در قبال ما انجام میدهد. این جنس از استرسها معمولاً غلط بوده و ریشه در باورهایی دارند که پایه و اساس محکمی ندارد. اگر بخواهیم راحتتر صحبت کنیم، وقتی به خاطر حرف و رضایت دیگران رفتار میکنیم از اساس و به صور کلی در حال اشتباه هستیم و هیچ وقت چنین کاری صحیح نخواهد بود که علت استرس است.
تنها استثنا در این مورد وقتی است که فرد در حال انجام یک کار به واقع غلط است که این غلط بودن با واکنش منفی جامعه هم همراه خواهد شد. نکتهی مهم در این مواقع این است که غلط بودن رفتار نه به خاطر واکنش مردم، بلکه به خاطر جنس همان کار است؛ به بیان دیگر برای یک زندگی سالم قضاوت مردم هیچگاه محلی از اعراب ندارد و فقط درست و غلط بودن همان کار است که اهمیت دارد.
۴. الگوهای ذهنی
این مورد منحصر به قضاوت جامعه نیست، بلکه جامعه فقط یکی از متغیرهای شکلگیری این الگوهای ذهنی است. از تربیت خانوادگی، آموزشهای مدرسه و باورهای اعتقادی میتوان به عنوان موارد دیگری نام برد که در شکلگیری این الگوها موثر هستند. حالا آیا استرش بر مبنای باور و الگوهای ذهنی صحیح است یا خیر؟ حقیقت همان نکتهای است که در مورد قبلی هم بیان شد. اینکه ملاک اصلی خود عمل و صحت آن در واقعیت است نه چیزی که ما به آن باور داریم. این نکته دربارهی موارد بعدی هم صادق است و بیش از این به آن اشاره نخواهیم کرد.
اشاره به این نکته ضروری است که هرچند فرد این موضوع را بپذیرد که ممکن است دانستههای ذهنی او غلط باشند و استرسی که بر مبنای آنها تحمل میکند به او آسیب بزند، اما باز هم این دانایی دلیل بر این نمیشود که فرد بتواند به آسانی با واقعیت کنار آمده و سطح این استرس مضر را به سفر برساند. البته صرف این دانایی نیز در کاهش سطح استرس موثر است اما برای تاثیرات بلند مدت و عمیقتر باید برنامهای بلند مدت و حساب شده را دنبال کند.
۵. تجربههای کودکی
تجربههای دوران کودکی به عنوان بخش مهمی از آنچه نظام فکری و الگوهای ذهنی فرد را شکل میدهد باید مورد توجه قرار بگیرد. فراتر از این نکته، خود تجربهها نیز به عنوان یک منبع و ریشه برای پاسخگویی به سوال علت استرس چیست، نقش مهمی ایفا میکنند. برای بیان دقیقتر این مفهوم به سراغ یک مثال میرویم. کودکی که را در ذهن تصور کنید که در پارک گم شده است.
این کودک مدت زمان زیادی دور از خانواده مانده و موقعیتی به شدت استرسزا را از سر میگذراند. یک مرد مسن کودک را پیدا کرده و با تحقیق او را به خانوادهاش تحویل میدهد. در این مثال با احتمال بالا میتوان این فرضیه را مطرح کرد که این کودک تا سالها بعد وقتی در محیط پارک قرار میگیرد (مخصوصاً همان پارک)، سطح خاصی از استرس (بسته به شخصیت خود) را تجربه خواهد کرد، در حالی که پارک به طور طبیعی محیطی است که افراد با حضور در آن احساس آرامش میکنند. از طرف دیگر این کودک نسبت به افراد مسن حسی از اطمینان و علاقه را در ذهن خواهد داشت و احتمالاً رفتاری همراه با احترام را در قبال آنها اعمال خواهد کرد.
۶. عدم اعتماد به نفس
این مورد در جامعه امروز بیشتر و بیشتر به چشم میآید، به طوری که برخی افراد با سطح بسیار کمی از اعتماد به نفس دست و پنجه نرم میکنند و برای حل این مشکل به مشاور نیاز دارند. عوامل متعددی میتوانند بر کاهش اعتماد به نفس تاثیرگذار باشند که محل بحث ما نیست؛ موضوعی لازم است به آن اشاره کنیم اثر مخرب دامن زدن به این موضوع است.
وقتی ما بر اثر کمبود اعتماد به نفس در موقعیتی قرار میگیریم، به شکل طبیعی عملکرد معقول و منطقی خود را بروز نخواهیم داد، چرا که افزایش سطح تنش ممکن است در کوتاه مدت و برای اموری که نیاز به بررسی دقیق ندارند اثرات مثبت لحظهای به بار بیاورند، اما در دراز مدت عملکرد معقول افراد را دچار چالش میکنند. این عملکرد نامناسب باعث کاهش اعتماد به نفس در فرد میشود و یک حلقه را ایجاد میکنند. این حلقه تا جایی که برای شکستن آن اقدام مناسبی صورت نگیرد به صورت مداوم باعث کاهش سطح اعتماد به نفس فرد خواهد شد.
جمع بندی
برای همهی ما پیش آمده است که در موقعیتهایی قرار میگیریم که ما را دچار استرس میکنند. این استرس در مواقع محدودی لازم و مفید هستند، اما در اغلب موارد ما را دچار مشکل میکنند. آگاهی از این موضوع که علت استرس چیست به ما در راه برخورد معقولانه و مسئولانه با این موقعیتها و با خودمان کمک زیادی خواهد کرد و در مسیر مدیریت استرس و سطح تنش ذهنی بسیار مفید خواهد بود. در مقاله ای دیگر به بیان عوارض استرس و فشار عصبی پرداختیم.